قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت

مادر ادب بانوی سخنوری با شعرهایی ماندگار

مادر ادب بانوی سخنوری با شعرهایی ماندگار

گزارش خبرآنلاین نگاهی ست به هفت کتاب مرجع درباره بانوان مشهور اسلام که جایگاه ادبی و احوالات حضرت « ام البنین(س)» را روایت کرده اند.


جمعه بود،
نوه ات، عبدالله – فرزند عباس ابن علی (ع) - پیش امام سجاد(ع) آمد و خبر آورد که جان به جان آفرین سپردی.
پسرانت که نبودند جنازه مادر را بردارند.
«زین العابدین»، برایت به نماز ایستاد.
قبرستان در سکوت، قامت «مادر ادب» را در خویش گرفت.
سیزدهم جمادی الثّانی بود،
همهمه ای در مدینه پیچیده است که شمع وجود همسر علی(ع)، آن بانوی ادب و شاعره ی خوش بیان، خاموش شده است.
هر زمانی به میان حرف «قمر» می آید پرتو مادری ات مد نظر می آید


کتاب « المنمق فی اخبار قریش» درباره احوالات «مادر ادب» در زمان تولد کودکش -عباس(س)- آورده است که «ام البنین» وقتی فرزندش «عباس»(س) متولد شد، آنقدر این پسر زیبا چهره و پر شکوه بود که هنگام خواباندن کودک، این ابیات را برایش می خواند:
« اعـیـذه بـالواحـد مـن عـیـن کل حاسد
قائمهم و القاعد مسلمهم و الجاحد
صادرهم و الوارد مولدهم و الوالد »
ترجمه: فـرزنـدم را از چـشـم حـسـودان نشسته و ایستاده، آینده و رونده، مسلمان و منکر، بزرگ و کوچک و زاده و پدر در پناه خداوند یکتا قرار می دهم.
پرورش دادن مردی به بلندای ادب فقط از عهده دامان تو بر می آید


ابوالفرج اصفهانی در کتاب «مقاتل الطالبیین» اش که از قدیمی ترین آثاری است که به کشته شدگان آل ابی طالب پرداخته، آورده است:
« امّ البنین، بعد از شهادت فرزندانش، همه روزه به بقیع می رفت و به یاد فرزندان شهیدش مرثیه های سوزناکی می خواند و مردم مدینه هم به ندبه و نوحه و شعرخوانی او گوش فرا می دادند. تا جایی که حتی «مروان بن حکم» - دشمن اهل بیت- هم در این نوحه خوانی حاضر می شد.
همه جا پیچیده بود که «مادر ادب» او که شاعره ای توانا و سخنوری والا بود هر روز در بقیع مجلسی به پا می کند. گرچه حاکمان بنی امیه تلاش کردند تا بیشتر ابیات و اشعار او را در تاریخ از بین ببرند و صدای او را در خفقان سیاسی خود خفه کنند.
ای میاندار بقیع، آه بکش، داد بزن از صدای تو، صدای همه درمی آید

کتاب « أعلام النساء المؤمنات» اثر «محمد حسون» و «ام علی مشکور»، کتابی است پیرامون شرح حال کوتاهی از بانوان معروف در اسلام که آورده است:
« ام البنین بعد از آگاه شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوه اش عبدالله (فرزند عباس) به قبرستان بقیع می رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می خواند و می گریست.»

نویسنده کتاب «ابصار العین»، اشعاری را نقل می کند که از سروده های ام البنین(س) در ماتم فرزندش «عباس» (ع) است:
یَا مَنْ رَأَی الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَی جَمَاهِیرِ النَّقَدِ
وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ
ای که عباس را دیدی حمله می کرد بر جماعت فرومایه
و از فرزندان حیدر هر شیردلی دنبال او بود

أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ
وَیْلِی عَلَی شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
خبردار شده ام که به سر فرزندم ضربت وارد شد درحالی که دستش بریده بود
وای بر من، بر شیر فرزندم که ضربت عمودی سرش را خمیده کرد
لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ
لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
بی گمان اگر شمشیرت در دستت بود
کسی نمی توانست به تو نزدیک شود

کتاب «اعیان الشیعه» که از دانشنامه های مهم در احوالات بزرگان شیعه است، اشعاری را از سروده های حضرت ام البنین(س) آورده که ایشان در قبرستان بقیع می خوانده است. مولف کتاب، علامه سید محسن امین می نویسد: «ام البنین، سخنور و شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.»
این اشعار درباره حضرت عباس(س) همچون سروده های جاودانه ای ست که مورد تجلیل و تحسین بزرگان ادب قرار گرفته است:
« ای زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین مخوانید و مادر شیران شکاری ندانید. من فرزندانی داشتم که به جهت آنها مرا ام البنین می گفتند، ولی حالا دیگر برای من فرزندی نمانده و همه را از دست داده ام....
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ
تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
دیگر مرا «أُمَّ الْبَنِینَ» - مادر پسران - نخوان
که مرا به یاد شیران بیشه می اندازی
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَی بِهِمْ
وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
مرا پسرانی بود که به آنان خوانده می شدم
اما امروز دیگر برای من پسرانی نمانده است
أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَی
قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر داشتم مانند سوره های پروردگار
که رگ حیاتشان یکی بعد از دیگری بریده شده است
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ
فَکُلُّهُمْ أَمْسَی صَرِیعاً طَعِینَ
نیزه ها بر پیکرهایشان ستیزه داشتند
همه آنان با تن مجروح به خاک افتادند
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَکَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
ای شعر من! آن طور که اطلاع داده اند
حقیقت این است که دست عباسم بریده شده بود


کتاب « رَیاحینُ الشَّریعه» که به معرفی بانوان دانشمند شیعه می پردازد، نوشته است:
« ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش آگاه شد؛ از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید و وقتی که خبر شهادت امام حسین(ع) را هم شنید، ابیاتی سرود و با بیانی زیبا اظهار داشت:
«ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است، فدای حسین می شد و او زنده می ماند.»
آه! شرمنده اگر حرف ابالفضل ات شد جز حسین، از تو مگر حرف دگر می آید

کتاب « کنزالمطالب و بحرالمناقب » درباره سال و روز وفات حضرت ام البنین(س) با بیان روایتی آورده است:
«روز سیزدهم جمادی الثّانی که مصادف با جمعه بود بر امام زین العابدین وارد شدم. ناگهان پسر حضرت عبّاس(ع) وارد شد و در حالیکه گریه می کرد، اظهار داشت: جدّه ام ام البنین دار فانی را وداع گفت. شما را به خدا ببینید چطور این روزگار فریبکار، خاندان کساء را در یک ماه دوبار عزادار کرد.»

با وجود پسرانی که همه آقایند به تو این «اُم بَنینی» چقدر می آید


/6262


منبع:

1399/11/21
20:34:57
0.0 / 5
1009
تگهای خبر: ائمه , اسلام , امام , دین
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۳