وقت مناجات شیفتگان است
این نوشتار برگرفته از اثری با عنوان: «شرح گزیده ای از دعای عرفه» از عارف نامور، آیت اللّه جوادی آملی است.
به مناسبت روز عرفه، بر این اثر پرارزش مرور نموده و بخشهایی از آنرا برای شما خوانندگان، بخصوص روحانیان و شیفتگان معارف حسینی برگزیدیم. امید آن که توفیق شرح و تبیین فرازهای باقیمانده این دعای شریف نصیب استاد محترم گردد.
بدیهی است احاطه استاد محترم به تفسیر قرآن کریم و مبانی حکمتی و عرفانی، این شرح را امتیاز خاصی بخشیده و درک مضامین بلند کلمات امام حسین ضد السلام را در پیشگاه با عظمت الهی، که بدون آشنایی با مبانی یاد شده امکان پذیر نیست، بر علاقمندان مقدور ساخته است. چند نکته مقدماتی حالا چکیده ای از چند فراز این شرح:
دعای عرفه سالار شهیدان حضرت ابا عبداللّه الحسین ضد السلام یکی از دعاهای مأثوری است که از مضامین بلند و معارف عمیق برخوردار می باشد. شرح تفصیلیِ همه فقره های آن، به چندین جلد کتاب نیازمند است. پیش از شرح دعا، در این اثر، نکاتی بعنوان مقدمه مورد توجه قرار گرفته، از آن جمله: دعا، عبادت و مراتب آنها، طولانی بودن درجات، روشی نو در تفسیر متون وحیانی، ائمه علیهم السلام مرجع تفسیر معارف، خصوصیت ها و آثار موجودات زمانی و مکانی، تعلّق مشهود به زمان و مکان، اهمیت عرفه در امت های گذشته، فضیلت عرفات، مأذون بودن انسان کامل برای دعا، گوناگونی معارف دعای عرفه و انتساب بخش پایانی دعای عرفه به امام حسین ضد السلام. در توضیح نکته اخیر آمده است: «قسمت نخست دعای شریف عرفه را همه نقل کرده اند، اما بخش پایانی آنرا برخی مانند علاّمه مجلسی رحمهم الله نقل نکرده است. ازاین رو، بعضی احتمال داده اند که از امام حسین ضد السلام نباشد. لیکن قرائن و شواهدی بر صدور آن از سالار شهیدان گواهی می دهد. در بررسی اسناد روایات، آنچه اصل است و موضوعیت دارد، صدور آن از امام معصوم است؛ یعنی یک حدیث پژوه باید اطمینان یابد که محتوای مورد نظرِ وی، از معصوم ضد السلام صادر گردیده است. این اطمینان گاهی از طریق وثاقت و اصالت و صداقت راوی به دست می آید، گاهی از طریق بلندی محتوا و اتقان متن و گاهی هم از طریق شواهد و قرائن منفصل و متصل. ازاین رو، بررسی سندی احادیث از آن جهت مورد توجه قرار می گیرد که راهی برای حصول این اطمینان است و به اصطلاح موضوعیت ندارد، بلکه طریقیت دارد». سپس در ادامه چند شاهد و قرینه ذکر شده و آمده است: 1 ـ سید بن طاووس قدس سره که از بزرگان امامیه است، آنرا در کتاب قیّم اقبال الأعمال نقل کرده ودرنقل او هیچ خدشه ای نیست. گرچه بر اثر شهود نسیان برخی ازنسخه نویسان در بعضی نسخ دست نویس اقبال، ذیل دعای عرفه نیامده، لیکن استاد بزرگوار مرحوم علامه شعرانی نوشته اند: در کتابخانه آستان قدس رضوی به نسخه ای قدیمی و معتبر از اقبال الاعمال برخوردم که ذیل دعا در آن آمده است: 2 ـ محتوای بلند این دعای نورانی نشانه صدور این متن از زبان معصوم ضد السلام است. 3 ـ بخش آغازین دعای شریف عرفه محتوای عمومی دارد، مسألت کردن از خدا، در بین گذاشتن مشکلات با ذات اقدس الهی، حوائج علمی و عینی را از او خواستن و... این ها در سایر دعاها هم هست، لیکن سلطان مباحث دعای عرفه و کوهان بلند معارف آن، قسمت های پایانی دعاست که شباهت محتوایی با سخنان دیگر امام حسین ضد السلام دارد. در ذیل یکی دیگر از نکات یاد شده، استاد معظم در تبیین تفاوت اولیای الهی با دیگران، اظهار نموده اند: «اولیای الهی زمانی لب به دعا می گشایند و دست احتیاج به سوی بی نیاز دراز می کنند که به تجربه درونی دریابند. برخی مقامات جز با دعا به دست نمی آید؛ یعنی با عنایت به آگاهی آنان از سرّ قدر و اسباب نزول مقدّرات الهی، هنگامی که دانستند سبب دستیابی به آن مقام والا فقط دعاست، دست به دعا بلند می کنند، چنان که برای امام حسین ضد السلام، مقامی بود که جز با شهادت به آن نمی رسید و در واقع تنها سبب نیل به آن فیض و فوز عظیم، شهادت بود و چون رسیدن به آن مقامات بلند مطلوب خدای سبحان است، اسباب منحصر آن هم مطلوب اوست. این همین اذن و امر الهی به شمار می رود». در یک نکته دیگر از مباحث مقدماتی، دعای شریف عرفه مانند هر سوره قرآن کریم که آیات فراوانی داشته و مطالب گوناگونی را در بر دارد، حاوی مطالب متنوع شمرده شده است. ادب دعا در اولین فراز شرح دعای عرفه، ضمن اشاره به «استحباب ستودن خداوند به صفات جمال و جلال»، قبل از بیان حاجات خویش یادآور شده که امام ضد السلام هم این ادب دعا را مراعات نموده و در این بخش از دعا نکاتی را مطرح فرموده است: همه جهان هستی فعل خداست، حاکمِ مطلقِ نظامِ هستی، ذات اقدس الهی است، حکومت خدا گاهی به صورت قضا و گاهی به صورت عطا ظهور می کند، قدرت الهی نامحدود است و هیچ موجودی توان پیشگیری از قضا و عطای او را ندارد. شارح محترم با استناد به آیات قرآن کریم، هر یک از نکات چهارگانه فوق در کلام امام را تفسیر نموده است. در تبیین و تحلیل «مانع نداشتن عطای الهی» آمده است: «مانع عطای خداوندی یا بیرون از ذات اقدس پروردگار است یا درون او؛ یعنی از ناحیه خود خداست، یا از جانب غیر او. مانع بیرونی با عنایت به بیان صحیح قضای الهی فرض صحیحی ندارد؛ یعنی نمی توان تصور کرد در نظام هستی که سراسر آن قضا و قدر خداست، چیزی باشد که در مقابل عطای او مانع تراشی کند. مانع درونی هم ندارد؛ چونکه آن، چیزی جز جهل و عجز و بخل نیست. یعنی اگر مشکل دیگران را حل نکردن از آن جهت است که فرد راه حلّ مشکل را نمی داند یا توانایی آنرا ندارد یا بخل می ورزد، هیچ یک از این سه، در باره خدا فرض ندارد؛ چونکه همگی جزو صفات سلبیّه آن جمیل مطلق و کامل بی همتاست.» لزوم قدرشناسی و سپاسگزاری امام حسین ضد السلام در یکی از فرازهای دعای عرفه می فرمایند: «لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی وَ لُطْفِکَ لِی ]بِی [وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ فِی دَوْلَةِ أَئِمَّةِ الْکُفْرِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی ]رَأْفَةً مِنْکَ وَ تَحَنُّنا عَلَیَّ [ لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَی الَّذِی لَهُ یَسَّرْتَنِی وَ فِیهِ أَنْشَأْتَنِی...» استاد این جمله را در واقع قدرشناسی از یک نظام الهی و اسلامی شمرده و با استناد به آیات قرآن کریم که از نبوت و رسالت و ولایت و امامت و هدایت و ایمان به عظمت یاد شده، آنها را منّت های الهی بر بندگانش دانسته اند. آنگاه ضمن اشاره به فرازی از دعای عرفه امام سجاد ضد السلام که وجود امام عادل و حاکمیت او را مایه احیای آثار دین دانسته «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِکَ، ... وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ»، افزوده اند: «آن حضرت هم مانند امام حسین ضد السلام تولّد خویش را در دوران حاکمیت اسلام و رخت بربستن جاهلیت را نعمت مشکور می داند؛ چونکه حکومت اسلامی یکی از پاک ترین میوه های شجره طیّبه دین الهی است که مایه حفظ دین و تباه نشدن حق می گردد و حاکم دینی مجری احکام اوست. بنابراین، به دنیا آمدن و همینطور زندگی کردن در سایه نظام اسلامی نعمتی است که شکر آن لازم است، چنان که زوال جاهلیت و ظلم که ظهور قهر الهی است، شکر گزاری می طلبد. فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ(1) امام حسین ضد السلام ضمن اشاره به همین نعمت، شکر می کند که درحاکمیت کفر و رواج بت پرستی به دنیا نیامد؛ چونکه گر چه با نورانیت غیبی حق را می دید، اما توان زنده کردن حق و احیای جامعه بر محور حق را نداشت. حتی اگر زمانی به دنیا می آمد که عمرش در عصر معاویه به پایان می رسید، باز هم آن توفیق بزرگ نصیبش نمی شد. چون معاویه با مکر خویش از پیدایش حماسه جاوید عاشورا می توانست جلوگیری نماید و حسین بن علی علیهماالسلام را مانند برادرش مسموم سازد و زمام قدرت را به دست گیرد، اما خامی و ناپختگیِ خمّاری همانند یزید، زمینه ایثار و نثار را برای امام حسین ضد السلام فراهم ساخت تا احیاگر نظام اسلامی باشد.» ناتوانی ستایش خدا استاد در شرح این جمله امام حسین ضد السلام: «لَوْ حَاوَلْتُ وَ اجْتَهَدْتُ مَدَی الاْءَعْصَارِ وَ الاْءَحْقَابِ لَوْ عُمِّرْتُهَا أَنْ أُوءَدِّیَ شُکْرَ وَاحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذَلِکَ إِلا بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَیَّ بِهِ شُکْرُکَ أَبَدا جَدِیدا وَ ثَنَاءً طَارِفا عَتِیدا»، با تبیین ناتوانی انسان از ستایش خدا و اینکه بهترین راه ستایش خدا اظهار ناتوانی است، چنان که توجه به عجز از معرفت، معرفت خداست اعلام نموده اند: «امام حسین ضد السلام در این قسمت از دعا با حقیقت ایمان، با عهد و پیمان قلبی، با توحید خالص، با باطن نادیدنی خود و... شهادت می دهد که اگر عمر طولانی به او دهند و او در این زمان با کوشش فراوان شکر یکی از نعمت های خدا را بخواهد به جا آورد، هیچگاه نمی تواند؛ چونکه توفیق شکر هر یک از نعمت های خدا، نعمت جدید است که احتیاج به شکر تازه دارد و این شکر جدید هم نعمت تازه ای است.... و این سلسله تا بی نهایت و در واقع این نعمت های نو از لوازم آن نعمت اصلی است. بنابراین، شکر یک نعمت با تمام لوازم آن توان فرساست.» حکیم متأله، آیت اللّه جوادی آملی در تشریح فراز دیگری از سخنان امام در خصوص اینکه «وجود شریک در فرمانروایی خدا باعث می شود در آفرینش به ناسازگاری با وی برخیزد» به تشریح بی همتایی خداوند پرداخته و به تفصیل آیه مبارکه لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللّه ُ لَفَسَدَتا را تفسیر کرده و پرسش های پیرامون آنرا پاسخ گفته اند. درخواست بی نیازی از دیگران استاد در شرح این جمله دعا «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ غِنَایَ فِی نَفْسِی» ضمن بیان غنی مطلق بودن خدا و فقیر مطلق بودن غیرخدا، با استناد به آیات قرآن، انسان ها را در برخورداری از مواهب طبیعت سه گروه شمرده: 1 ـ فقیری که چیزی ندارد. 2 ـ گداخویی که مال دارد ولی در اندرون خود گرفتار بخل است و به بیان دیگر مستغنی است؛ یعنی نیازمندی است که با دارایی هایش نیاز خویش را می تواند برآورده سازد. 3 ـ بی نیازی که اساساً به چیزی احتیاج ندارد. در این میان تنها گروه سوم به اندازه غنای خود، آیت خدای سبحان هستند و مهم همین بی نیازی است نه استغنا؛ چونکه بی نیازی نه زحمتی به دنبال دارد و نه سبب گناه می شود. ولی رسیدن به چیزی و استغنا به وسیله آن غالباً با رنج همراه می باشد و چه بسا مایه عصیان و طغیان می شود. امام حسین ضد السلام مظهر عزت خدا در شرح این جمله دعا «یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ وَ الرِّفْعَةِ فَأَوْلِیَاوءُهُ بِعِزِّهِ یَتَعَزَّزُونَ وَ یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَی أَعْنَاقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ» با تشریح عزّت خدا، رسول خدا و مؤمنان، در جمع میان عزت خدا و عزت غیرخدا سه چاره عرضه شده است: 1 ـ خدای سبحان اولاً و اصالتاً عزیز است و دیگران ثانیاً و تبعاً از عزت برخوردار می باشند. بنابراین، احتمال عزت خدا اصلی و به خود او انتساب دارد، اما عزت رسول خدا و مؤمنان برگرفته از انتساب و ارتباط آنان با خداست. 2 ـ خدای سبحان اولاً و بالذات عزیز است ولی دیگران ثانیاً و بالعرض از عزّت برخوردار می باشند. در این دو قسم، اسنادِ عزّت به غیرخدا، اسناد الی ما هو له است، لیکن به سبب تبعیت و عرضی. 3 ـ خداوند حقیقتاً عزیز است و دیگران مجازاً عزیزند. سپس در مقام قضاوت فرموده اند: «مقتضای بینش توحیدی آن است که هر کمالی ویژه ذات اقدس الهی است، از این رر عزت هم مختص اوست و دیگران اصلاً عزتی ندارند، پس اگر بخواهند از عزّت یا سایر کمالات بهره مند شوند، در سایه خلافت الهی و آیت حق بودن، شدنی است.» در این قسم اصطلاحاً، اسناد عزّت به غیر خدا اسناد الی غیر ما هو له است. سپس افزوده اند: «جمله امام حسین ضد السلام به یکی از سه راهِ پیش گفته تفسیر می شود، هر که ولیّ خداست به یکی از طریق های سه گانه، از عزّت برخوردار می باشد و امام حسین ضد السلام از نوادر اولیای الهی و مظهر عزّت خداست و دیگران هم بر اثر ارتباط با او و دیگر معصومان علیهم السلام ـ این ارتباط به صورت پیروی از خدا ظهور می کند ـ به عزّت می رسند. اما اگر سرکشی و گناه کنند، نه تنها عزّت اصلی و ذاتی و حقیقی ندارند، بلکه از عزّت تبعی و عرضی و مجازی هم بی بهره اند. ازاین رو، در مقابل سرفرازی مجازی انبیا و اولیای الهی، جبابره و سلاطین ستم پیشه هیچ عزّتی، حتی عزّت مجازی ندارند. سربلندی ادعایی آنها درونی و غلط و پنداری و برگرفته از گناه است. و بر اثر طغیان و عصیان، خودشان را عزیز می پندارند... ازاین رو، امام حسین ضد السلام عرضه می دارد: تنها اولیای خدا بر اثر پیوند با او عزیز می شوند، اما سلاطین و عزیزان خیالی که چنین ارتباطی با خداوند ندارند، یوغ ذلّت بر گردن خویش نهاده اند.» کرامت و بزرگواری در عفو استاد محقق در شرح این فراز از دعا که امام خدای سبحان را توصیف می کند: «وَ أَکْرَمُ مَنْ عَفَا»، به تشریح کرامت و بزرگواری خداوند در عفو و بخشش انسان ها پرداخته اند. چون عفو و گذشت انسان ها مراتب مختلفی دارد؛ بعضی بعد از مدتی اعتذار و التماس می بخشند، برخی در مقابل دریافت دیه و جریمه می بخشند و... و کریم ترین بخشنده ها بدون هیچ توقعی می بخشند، اما ناخودآگاه نشانه های انتقام در گفتار یا کردارشان ظهور می کند و در مقابل انسان بخشوده شده، احساس خجلت زدگی می کند. و هر چه بخشش بیشتر و کریمانه تر باشد، حس شرمندگی انسان بیشتر می شود. هیچ کریمی انفعال درونی انسان را که عذاب دردناکی است، نمی تواند برطرف کند. خدای سبحان تنها بخشنده ای است که نه تنها زشتی ها را می پوشاند و زیبایی ها را آشکار می سازد، بلکه بر صفحه نفس و ذهن انسان سلطه دارد و گناه انسان را از یاد او می برد و با عفو خویش شرمساری درونی انسان را می تواند با فراموشاندن نابود سازد. بنابراین در بهشت هیچگونه خجلت زدگی نیست. منشأ ظهور هستی شارح محترم در تفسیر جملات عارفانه دعای عرفه «أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ...» به بحث «منشأ ظهور هستی» می پردازد و با نفی استقلال در آثار و صفات غیرخدا، ابتدا تفسیری عمومی از کلام امام عرضه می کند و در ادامه می افزاید: «برداشت دقیق تر و لطیف تر آن است که نه تنها ظهور تو کمتر از ظهور دیگران نیست و تو برای آشکار شدن به دیگران نیازمند نیستی و نه تنها ظهور آنان برگرفته از توست و از خود چیزی ندارند، بلکه معنایش این است که هرگونه خودنمایی و ظهوری که دیگران دارند، از آنِ تو و مال توست و چیز دیگری نیست. در نتیجه این جلوه ها قبل از آن که دیگران را بنماید، تو را نشان داده است. چگونه از ظهور دیگران تو را میتوان روشن کرد؟... به بیان دیگر، سخن او این نیست که دیگران توان راهنمایی به سمت تو را ندارند، بلکه سخن او این است که تو از چنان جلوه ای برخورداری که به راهنمایی به سمت تو نیازی نیست؛ چونکه اگر بخواهیم وجود یا مفهوم واقعی چیزی را با علم حصولی یا شهودی برهانی نماییم، باید از ظاهر به باطن، از حاضر به غایب و از نزدیک به دور پی ببریم. درحالی که ظهور، حضور و نزدیکی خدای سبحان نه تنها کمتر از ظهور، حضور و نزدیکی دیگران نیست، بلکه برخورداری دیگران از این صفات به برکت افاضه ذات اقدس الهی است؛ چون او این خصال را به صورت نامحدود داراست و اگر چیزی از جهتی نامحدود است، جای خالی نمی گذارد تا دیگران آنرا پر کنند. در نتیجه هر ظهور، حضور و قربی که در جهان هست، از آن خداست. بنابراین، نمی توان تصور کرد که دیگران ظهوری داشته باشند که خدای سبحان از آن برخوردار نباشد.» سلوک شیفتگان ناب استاد در شرح فراز دیگری از دعا، که امام از خدای سبحان درخواست می کند: «إِلَهِی حَقِّقْنِی بِحَقَائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ وَ اسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ»، سالکان کوی الهی را چهار گروه معرفی می کنند: 1 ـ سالکان مطلق که همواره با استدلال علمی و سلوک عملی، آرام آرام طی طریق می کنند. این گروه تا آخر عمر در راهند. 2 ـ شیفتگان ناب که از آغاز تا آخر با جذبه الهی می نگرند و پیش می روند، نه با استدلال علمی و نه با سلوک عملی. 3 ـ سالکان مجذوب که ابتدا با استدلال علمی و سلوک عملی پیش می روند، ولی در انتها راه لطف خدا آنها را در بر می گیرد و بقیه راه را با جذبه و کشش راه می پیمایند. 4 ـ مجذوبان سالک که در آغاز جذبه ای حرکتشان می دهد ولی در میانه راه به حال عادی بر می گردند و باقیمانده راه را با استدلال علمی و سلوک عملی می پیمایند. امام حسین ضد السلام در این جمله از خداوند می خواهد که سلوک شیفتگان ناب را نصیب او گرداند تا عشق برای او ملکه شود و در پرتو آن تمام کارهایش فقط با جاذبه الهی انجام گیرد. آنان بندگان مقرّب الهی و فرشتگان و انسان های کاملند. فراز و نشیب در دعای عرفه در انتها این معرفی اجمالی، به دو مطلب مهم دیگر که در شرح این دعا تذکر داده شده، اشاره می شود. نخست آن که، انسان کامل چون جلوه های مختلف دارد، گاهی در اوج از خدا چیزی می طلبد و گاهی در حضیض و فرودستی مطلبی را می خواهد، این فراز و نشیب در دعای عرفه هم مشهود است. امام گاهی خواهان مقام احسان از خداست «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ» و گاهی مسائل جزئی دنیایی می طلبد و می گوید: «وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی وَ أَرِنِی فِیهِ ثَارِی وَ مَآرِبِی وَ أَقِرَّ بِذَلِکَ عَیْنِی». استاد در تشریح علت این فراز و فرود در دعا می گویند: «سرّ این فراز و نشیب آن است که خواسته های مادی، امور دنیای محض نیست، بلکه در باطن آنها مسائل معنوی و اخروی هم نهفته است. چونکه ظلم به آن حضرت، شخصی نیست بلکه کسی که به دین مقدس اسلام و شخصیت حقوقی وی که همان امامت است، ستم روا می دارد، به آن حضرت جفا می کند». سپس با استناد به آیاتی که وعده حتمی و قطعی الهی را تبیین می کند، خواسته امام را وعده ضمنی برای یاری دین خدا می شمارند که برای رسیدن به آن مقام و تحقق بخشیدن به این وعده از خدا می خواهد که قله های کمال دنیا و آخرت یعنی شهامت و شجاعت و جهاد فی سبیل اللّه و شهادت را بهره او سازد «وَ اجْعَلْ لِی یَا إِلَهِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیَا فِی الآْخِرَةِ وَ الاْءُولَی». ادب ورود به حرم الهی مطلب دوم آن که چون هر مهمانی آداب و شرایطی دارد که میهمان باید آن را بیاموزد، و طهارت درونی و آمادگی روحی شرط اصلی ورود به میهمانی خداست. ازاین رو به هر زائر بیت اللّه دستور داده اند که برای انجام مناسک حج و میهمان شدن خدا، نخست از حرم بیرون آید و در صحرای عرفات با زمزمه دعاهای روح انگیز و مناجات های معرفت آمیز روح خویش را صفا بخشد تا پاکیزه شود و لیاقت ورود به حرم را پیدا کند. آنگاه در صحرای مشعر از هر گونه علقه ای و علاقه ای بریده، به یاد خدا باشد... فَاذْکُرُوا اللّه َ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ...(2) سپس در سرزمین منا، نماد ابلیس را با انگیزه رجم شیطان درون سنگ باران کند و بعد از راندن وی، تمام امیال و خواسته هی درونی را سر ببرد و سرانجام با تراشیدن موی سر، تمام جمال و زیبایی را زیر پای محبوب قربانی کند و آنگاه آهنگ خانه خدا و پرداختن به مناسک حج را پیدا کند. دعای امام در سرزمین عرفه را هم بر همین مبنا باید ارزیابی کرد: «همه تضرع و ناله های امام حسین ضد السلام در بیرون حرم برای آن است که شایستگی ورود به حرم و ضیافت الهی به چنگ آید». پی نوشت ها: انتشار یافته در پایگاه حوزه
1. انعام: 45
2. بقره: 198
/6262
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب