شب و روز من و توی سفری تا نیاید سوار، برعکس است
به گزارش قائم، حسن خسروی وقار شاعر جوان و آیینی، شعر جدیدی با حال و هوای انتظار سروده است.
به گزارش قائم به نقل از مهر، حسن خسروی وقار شعر جدیدی به نام «سفر» با حال و هوای اجتماعی و اعتراضی نوشته است. در ادامه این غزل را با هم می خوانیم؛ *
من و تو راهی سفر، امّا گردش روزگار برعکس است ما به جایی نمی رسیم رفیق! تا مسیر قطار برعکس است فکرهای مشوّش تو و من، سال ها جنگ ماندن و رفتن دوست با دوست دشمنی دارد، صحنه ی کارزار برعکس است من و تو نسل سوّم زخمیم، زخمیِ فتنه ای برادرکُش از برادر نمانده جز عکسی، وای بر ما! غبار بر عکس است سوی دیدار تو مگر هبلی است؟ چشم وا کن! علم به دست علی است کور بوده ست هر کسی گفته ست جهت ذوالفقار برعکس است بی وضو رفتگان در مسجد، تا اذان شد، از این و آن گفتند از قضا رکعتی ریا خواندند، قبله ی این تبار برعکس است از خیابان برج های حرام، نیست راهی به سمت ماهِ امام می روند و نمی رسند ولی، جاده ی انتظار برعکس است سال ها رفته رفته می آیند، روزها هفته هفته می گذرند شب و روز من و توی سفری تا نیاید سوار، برعکس است...
منبع: qawem.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب