قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت
نسخ خطی ، ۱۳

اسناد تاریخی و وقفنامه ها، میراثی مکتوب با دنیایی از سخن

اسناد تاریخی و وقفنامه ها، میراثی مکتوب با دنیایی از سخن

به گزارش قائم، وقتی نگاه ما به آثار مکتوب نگاه تاریخی­ست، اطلاعاتی که می توانیم از این منابع به دست بیاوریم خیلی مهم تر از کتاب های رسمی است. به علت این که تألیف آنها به قصد تألیف تاریخ آگاهانه نیست.





خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی:

یک روز پاییزی به ضلع شمالی دانشگاه تهران رفتیم با عمادالدین شیخ الحکمایی که پژوهشگر موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران است، درباره ی نسخه های خطی و اسناد مکتوب و شیوه های تصحیح آنها صحبت نماییم. این گفتگو دو سرفصل دارد، در بخش اول این که اساساً میراث مکتوب و نسخه های خطی شامل چه چیزهایی می شود؛ انواع کتاب ها، سفرنامه ها، اسناد تاریخی، نامه ها، وقف نامه ها، سندهای ازدواج و عقدنامه ها، و همه آن چه که بطور عام در دایره نسخه های خطی می گنجد؛ و بخش دوم به مبحث تصحیح و شیوه های مختلف تصحیح نسخه های خطی پرداختیم. آن چه در ادامه می آید بخش اول این گفتگوست:


شما پژوهشگر موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران هستید، در بخش متون روی چه متن هایی کار می کنید؟


بخشی از کار تخصصی من روی کتیبه ها و اسناد است. این ها هم میراث مکتوب اند، حالا یکی روی سنگ است و یکی روی کاغذ. اما برای هر کدام تعریف حدودا متفاوتی وجود دارد، یعنی نسخه خطی در واقع کتاب و تألیف است؛ یعنی یک نفر تصمیم گرفته که درباره ی موضوعی، در علمی، چیزی را تالیف کند و به آن ساختار بدهد و خب به طور معمول هم قالب و شکلش همین کتابی است که می شناسیم. ولی مبحث اسناد متفاوت است؛ یعنی اسناد چیزهایی هستند که غالباً شکل کتابی ندارند: یا طومارند یا مثلا یک برگه بزرگ اند یا ممکنست یک نامه به اندازه کف دست باشد. طبیعتاً نامه ای که من با هر مضمونی به یک نفر می نویسم تالیف نیست. ما در این مورد یک تقسیم بندی داریم، البته تقسیم بندی های مختلفی شده ولی من نظر خودم را می گویم. بعضی از این نامه ها یا اسناد، آنهایی ست که از طرف حکومت صادر شده، حالا با اسم های مختلف: حکم، فرمان و یا هر اسمی که در دوره های مختلف داشته باشد، و به عبارتی مبنای آن قدرت حاکم است.
برخی دسته اسناد داریم که بر اساس شرع شکل می گیرند که به آن اسناد حقوقی و شرعی می گوییم؛ مثلا شما می خواهید خرید یا فروش انجام بدهید، مبایعه نامه است، سندهای ازدواج، وقف نامه، هبه نامه، مصالحه نامه و… اعتبار این سندها از شرع گرفته می شود و در ساختار ما بر اساس ابواب فقه است و با دسته اول که قدرت حاکمه آنرا صادر می کند متفاوت است؛ آن بر اساس شرع و فقه نیست، بلکه بر اساس قدرت سیاسی است.


یک دسته هم همین مکاتبات معمولی است که اشخاص تولید می کنند، حالا بر اساس آن می تواند نامه باشد، یا در حوزه تجارت، قبض، رسید، نامه تجاری مثل فهرست دارایی ها یا فهرست اجناس و قیمت هایش یا چیزهایی از این دست. البته در عالم تجارت یا بین اشخاص مختلف، این نامه ها می توانند متفاوت باشند؛ یعنی مثلا اگر این اشخاص دو تا شاه باشند و دارند نامه می نویسند، خب این به صورتی هم شخصی است و هم حکومتی. یا وقتی یک استفتا صورت می گیرد، درست است که یک نامه است ولی این نامه بار شرعی هم پیدا می کند؛ یعنی ما یک اساس داریم ولی ممکنست اینها هم پوشانی هم داشته باشند یا بالاخره با حوزه های دیگر هم مرتبط بشوند. در این حالت، آن چه که تولید می شود دیگر غالباً شکل صحافی شده کتابی را ندارد؛ گرچه نمونه هایی هم داریم که به علت این که متن وقف نامه خیلی مفصل شده آنرا در چارچوب کتاب نوشتند و یا مثلا در این دوره های جدیدتر، فرضا صفوی یا قاجاری به بعد، عقدنامه ها را ممکنست به شکل کتابچه مثلا ۱۰ برگی چاپ کنند، یعنی شکل کتاب دارد و دیگر طومار نیست. به این علت اینها را از هم جدا می نماییم چون بخشی از آن ماهیت و بخشی از آن از لحاظ قالب و صورت متفاوت می باشد.


چه تفاوت دیگری دارند این نوع متون با نسخه های خطی؟


به هر حال بین تألیف و این نوع اسناد کاملا تفاوت وجود دارد. مثلا در تألیف می گوییم نویسنده کیست، ولی در یک سند شرعی نمی گوییم نویسنده کیست، بلکه می گوییم مثلا آن محضردار یا قاضیِ تایید کنندهِ این متن چه کسی است، اینجا مولف خیلی مفهوم ندارد. نامه را هم یک نفر می نویسد ولی ما نمی گوییم مولف، می گوییم نویسنده نامه. حالا ممکنست یک آدم خیلی معمولی این نامه را نوشته باشد، ممکنست امیرکبیر باشد. طبیعتاً شیوه نگهداری اینها هم متفاوت می باشد. یعنی آنقدر ماهیتاً متفاوت اند که در هر کشوری، اسناد در یک مرکز و نسخه های خطی در مرکز دیگری نگهداری می شوند. ولی از لحاظ فرهنگی و تاریخی، همه میراث مکتوب قابل اعتنا هستند. آنهائیکه تألیف رسمی است و غالباً هم حجم بیشتری دارد، گرفتار یک سری شرایط است؛ یعنی اگر ما به کتاب های علمی یا حتی ادبی کاری نداشته باشیم و مثلا بخواهیم یک کتاب تاریخی را درنظر بگیریم، مثل امروز نیست که یک آدم معمولی ممکن باشد بنشیند و مثلا درباره ی موضوعی پژوهش کند و کتاب بنویسد. در قدیم آن مورخ حتما باید با دربار کار می کرده؛ یعنی شاید ما تألیف تاریخی ای را که یک نفر آدم معمولی، بدون حمایت حاکمیت، یک کتاب تاریخی تألیف کرده باشد نداشته باشیم.


در واقع این اتصال به قدرت مرکزی همیشه وجود داشته.


بله و البته در همه حوزه ها هم بوده، یعنی مثلا درباره ی کتاب علمی هم همین طور بوده، یا در مورد یک کتاب ادبی هم، آن شاعر اگر به دربار وابسته نبود اصلاً رشد نمی کرد. علی ای حال او هم باید بتواند زندگی کند که بتواند شعر بگوید یا مثلا چیزی بنویسد یا تذکره تولید نماید. این وابستگی، به شکل ذاتی و طبیعی با خودش سانسور و خودسانسوری هم می آورد، چون هم باید رعایت حال اهالی قدرت لحاظ شود و حوزه ای که درباره اش نگارش می شود، حوزه دربار است! تمام آن چه مهم بود و نگاشته می شد منوط بود به این که شاه امروز حالش خوب نبود یا بود، جنگ کرد یا بالاخره فلان اتفاقات افتاد؛ یعنی این که امروز کارگر حقوقش چند است یا کارفرما حقوقش را رعایت می کند یا نمی کند که در تاریخ نمی آمده!
ولی به همین نسبت، هم اکنون که نگاه ما به این آثار مکتوب نگاه تاریخی است، اطلاعاتی که می توانیم از این منابع به دست بیاوریم خیلی با اهمیت تر از کتاب های رسمی است. به علت این که تألیف آنها به قصد تألیف تاریخ آگاهانه ای نبوده، بلکه همزمان با این که داشتند زندگی خودشان را می کردند، لازم بوده که برود جایی و ثبت کند که مثلا من فلان چیز را خریدم یا فروختم و این ثبت شده. اگر در حالت عادی یک سند یا تقسیم نامه اموال یک نفر را درنظر بگیریم که کاملا هم خصوصی است و باید پس از مرگش بین فرزندان تقسیم شود، ولی امروزه همان تقسیم نامه برای ما یک منبع فوق العاده است برای کسب اطلاعات درجه یک از جامعه. حالا اگر آن تقسیم نامه متعلق به آدمی از طبقه بالای جامعه باشد، خب ما می توانیم اطلاعات بیشتری در مورد افراد آن طبقه جامعه به دست بیاوریم. اگر هم مربوط به مردم عادی تر باشد باز می توانیم از میزان دارایی و اقتصادشان، نوع تقسیم اموال و هزاران چیز دیگر آگاه شویم.


در واقع از منظر جامعه شناسی و مردم شناسی مورد بررسی قرار می دهید.


دقیقاً. حتی علوم جدید را هم من گاهی سر کلاس ها مثال می زنم؛ مثلا وقتی شما روی افراد و خاندان ها کار می کنید می شود با نگاه امروزی مباحث ژنتیک را با چندنسل یک خاندان ربط داد.


یعنی مثلا فلان خاندان، همه شان از سکته قلبی مُردند! یا یک بیماری ارثی.


آفرین! احسنت! این ارتباط ها را می شود پیدا کرد، یا چیزهای خیلی دم دستی و ساده؛ مثلا شما سندی دارید مربوط به مرکز تهران، که در آن هزینه ای تعیین کرده برای برف روبی! خب هم اکنون شاید نزدیک به ۳۰ سال است که چنین برفی اینجا نمی آید و ممکنست با این شرایط جوی هیچ گاه دیگر هم نیاید، ولی از اینجا می شود فهمید که ۳۰ سال پیش، اینقدر برف می آمده که مردم باید هزینه برف روبی می دادند. شاید صدها نمونه خوب می شود آورد و مثال زد و جعل و دروغی هم در آن نیست، چون از زندگی عادی مردم بوده و سانسور ندارد.


البته ما در جاهایی به شکل خیلی جدی بحث اسناد جعلی هم داریم، بالاخره هر جایی که بحث پول و مال بوده رد پای جعل هم هست. مثلا ممکنست در یک خانواده حق یکی از خواهران را پایمال کردند و اصلاً اسمش را جزو ورثه نیاوردند، از این دست به وفور بوده و هست ولی این اصل مبحث را زیر سوال نمی برد؛ یعنی وقتی یک سند جعل می شود، در آن جعل در نهایت عدد پول را کم و زیاد می کنند یا مثلا اسم یک آدم را ممکنست حذف نمایند ولی ۹۹ درصدش درست است.


در همین اسناد چه دسته بندی هایی وجود دارد؟


خود اسناد تفکیک پذیرند به اسنادی که زمانشان تمام شده و ممکنست ملغی شده باشند و اسنادی که ممکنست اعتبارشان ادامه داشته باشند؛ یعنی مثلا یک اجاره نامه برای یک یا ۱۰ سال تنظیم می شده، ۱۰ سال که گذشت دیگر این سند از اعتبار می افتد، ممکن بود آنرا پاره کنند بریزند دور یا باطلش کنند، ولی نگهش دارند. در کنار اینها سندهایی هم داریم که جاری اند، همچون همین وقف نامه ها؛ یعنی مثلا اگر ما هم اکنون وقف نامه ای مربوط به هزار سال پیش پیدا نماییم که بر مبنای آن بشود اثبات کرد که کل دانشگاه تهران در هزار سال پیش برای چیزی وقف شده، هم اکنون سازمان اوقاف می تواند بیاید این را ببرد دادگاه و تمام دانشگاه تهران را پس بگیرد. این جزو اسنادی است که جاری اند. یا مثلا همان عقدنامه مربوط به ۵۰۰ سال پیش، ممکنست هم اکنون این استفاده را داشته باشد که شما بیایید ثابت کنید من متولی این موقوفه ام و نسل به نسل می رسم به این آدم، این هم سندش، من از نسل این فرد هستم، پس تولیت را باید بدهید به من. این بغیر از آن مباحث تحقیقی و تاریخی است که ما می خواهیم مثلا یک جریان تاریخی را ردیابی نماییم یا برای خاندانی شجره نامه یا هر چیز مشابهی بنویسیم. البته در مورد انواع اسناد، اهمیت هایش، کارکردهایش، مراکز نگهداری، قدیمی ترین سندهایی که داریم و… صدها سوال می تواند مطرح بشود.


در مورد این وقف نامه ها نکته جالب توجه، آگاهی اجتماعی است. مثلا دانشگاه الزهرا برای تحصیل دختران وقف شده و اسمش مدرسه عالی دختران بوده، به این علت دانشگاه تک جنسیتی است چون واقف این طور گفته. با نگاه امروزی، آدم ها به آن اعتراض می کنند، ولی با نگاه در بستر تاریخ، این کار زمانی انجام شده که دختران اجازه درس خواندن نداشتند. با این آگاهی می فهمیم که این کار در زمان خودش حتی یک حرکت پیشرو بوده. یا مثلا وقف نامه حاج حسین ملک و موزه ملک هم داستان دیگری دارد. آیا ما در مورد وقف نامه های بزرگ، حالا چه از لحاظ اجتماعی یا از لحاظ حجم اموال وقفی، آماری داریم؟


ببینید، همانطور که قبلاً اشاره کردم در مورد بقیه اسناد به خاطر این که ممکنست دیگر جاری نباشند، ما متولی خاصِ یک نوع سند، فقط در مورد موقوفات داریم و سازمان اوقاف. به عبارتی سازمان اوقاف بخشی از وظیفه اش اینست که به خاطر کارهای اداری و نظارت بر موقوفات و مسایل مالی اسناد را در اختیار داشته باشد. بقیه اسناد جزو حوزه سازمان اسناد ملی قرار می گیرد. البته همانطور که گفتم ممکنست در کنار هر وقف نامه، مثلا اجاره نامه ها یا عقدنامه هایی هم در پرونده اوقافی آن ملک باشد که ثابت می کند فرامینی در طول تاریخ در مورد آن ملک صادر گردیده است.


یعنی در واقع ما در حاشیه هر وقف نامه، اسناد تاریخی هم داریم.


طبیعتاً. مثلا وقتی پرونده یک موقوفه بزرگ باز می شود ممکنست در آن مثلا ۱۰۰ تا سند باشد؛ همانطور که گفتم اجاره نامه هست، شجره نامه هست، عقدنامه هست، بالاخره همه تحولاتی که در طول تاریخ در مورد آن موقفه انجام شده. مثل همین هم اکنون، آن موقفه کلی مکاتبات با سازمان اوقاف و جاهای دیگر انجام می دهد، همه اینها در پرونده می آید و طبیعتاً انواع سند هم هست. در این میان سندهایی که علی ای حال با مبحث وقف و موقوفات مرتبط نباشد طبیعتاً در آنجا جایی ندارد و متولی دیگری دارد، به نام مثلا سازمان اسناد ملی یا ارگان ها و سازمان هایی دیگر مثل سازمان ثبت اسناد که خودش دنیایی از اسناد دارد. مراکز دیگری هم دارند، مجموعه هایی که علاقه مندان خاص خودش را دارد: کسانی سکه جمع می کنند، اشیای عتیقه جمع می کنند، کسانی هم هستند که سند جمع می کنند، مجموعه های خصوصی فراوانی هم وجود دارد. بالاخره این اسناد در طی زمان در سطح جهان پراکنده شده است. مثلا ممکنست شما هم اکنون در مورد موضوعی، دو برگ سندش را در کتابخانه ای در هلند پیدا کنید، یعنی اینقدر گرفتار پراکندگی شده است.
همچنین حجم عظیمی از این اسناد همچنان دست خانواده هاست؛ یعنی خانواده های بزرگی که طبیعتاً ملاک بودند، بالاخره در طول چند قرن مدام خرید و فروش شده، اجاره داده شده، مالیات دادند که این اسناد در خانواده ها همچنان وجود دارد. حالا برخی ممکنست توجه داشته باشند که یا خودشان خوب نگهداری کنند یا اینها را به مراکز دیگر واگذار کنند. موارد زیادی هم هست که مثلا این اسناد در گوشه ای افتاده و توجهی به آن نیست، مثلا در خانه ای قدیمی بوده، خانه را تخریب می کنند و همه آن اسناد ممکنست در کنارش تخریب بشود و از بین برود.


ما به جز کتاب و وقفنامه ها و اسناد چه چیزهای دیگری را می توانیم در این مقوله بررسی کنیم؟


گاهی یک وجه مشترک داریم؛ مثلا کتاب های منشئات. منشئات گردآوری نه فقط نامه ها، بلکه متن انواع سند مثل اسناد شرعی است. یا نمونه هایی داریم از کتاب های آموزشی، یا حتی اگر منظر ادبی بوده، ممکنست خطبه و یا دیباچه یک وقف نامه هم در این مجموعه گردآوری شده باشد. در واقع شکل کتاب است ولی رونوشت گونه است، و نه اصل آن اسناد. حالا ممکنست رونوشت نامه باشد، رونوشت فرمان باشد، رونوشت عقدنامه باشد و یا هر چیز دیگر. باز حالا ممکنست چیزهایی باشد که توسط خود آن منشی یا آن آدم نوشته شده و همه را در یک جا جمع کرده یا اصلاً از دوره های مختلف جمع کرده باشد، ولی قالب و شکل کتاب است.


در مورد مبحث اصلی و بحث تصحیح، به عبارتی همه این توضیحات می تواند مقدمه ای باشد برای تفکیک بین شیوه تصحیح نسخه های خطی و اسناد. یکی از این تفاوت ها در چارچوب اینهاست؛ همانطور که گفتم اسناد ما غالباً به شکل طومار نوشته می شدند. هم اکنون ما طومار ۴۰ متری داریم! یعنی آن متن در چارچوب یک طومار بزرگ نوشته شده. نمونه هایی هم از این دست موجود است.


یعنی حدودا به اندازه یک ساختمان هفت هشت طبقه! طوماری به این بلندی چه طور نگهداری می شود؟


معمولاً لوله می شود و در یک قلاف نگهداری می شود. مثلا یک نمونه همین جاست و می بینید که البته نصفش از بین رفته. نمونه های مختلفی از این دست وجود دارد. بعضی از اسناد هم این گونه اند. در کل منظورم اینست که چون شکل اینها متفاوت می باشد، شیوه تصحیح هم متفاوت می شود؛ یعنی شما در تصحیح یک نسخه خطی با برگ سر و کار دارید، مثلا می گوییم کتاب ۲۵۰ برگ، چون قدیم شماره گذاری را برای صفحه انجام نمی دادند بلکه شماره برگ را می نوشتند. ازاین رو مثلا می گویید ۲۵ الف و ب، یا ۲۵ رو و پشت. وقتی این متن تصحیح می شود، این شماره ها در کروشه گذاشته می شود و محقق بعدی یا دیگرانی که می خواهند با نسخه سروکار داشته باشند می توانند بر طبق این کار مبحث مورد نظر خودرا پیدا کنند. ولی وقتی شما طوماری دارید که کلاً یک برگ است، عملا نمی توانید آن کار را بکنید، ازاین رو روش عرضه متفاوت می شود. در این حالت، ما بنا را بر شماره سطر می گذاریم.
از طرفی شیوه نگارش نسخه ها هم متفاوت است؛ قالب مبحث اینست که یک نسخه را یک کاتب نوشته، ولی نمونه هایی هم هست که چند کاتب نسخه ای را نوشته باشند یا مجموعه ای که به چند خط باشد و… اما کلیت اینست که به طور معمول یک کتاب یک کاتب دارد، ازاین رو شما با یک رسم الخط مواجهید. ولی در یک سند ممکنست ۲۰۰ نفر پای این سند را با خطوط و ادبیات مختلف امضا کرده باشند، این یعنی رسم الخط متفاوت؛ ازاین رو وقتی شما می خواهید به یک روش یکسان عمل کنید، مشکلاتتان بیشتر از مشکلاتی است که در نسخه دارید. وجوه متفاوت اما اساسش مشترک است: اساسش همان تصحیح متن است. این اختلاف به خاطر اقتضای کار اسناد از نظر شکل عرضه متن است؛ مثلا این که طغرا را چطور بنویسیم، توقیع را کجا بیاوریم، رابطه اش با سطرهای دیگر چیست و… وقتی مثلا ۵۰ تا ملک در یک سند خرید و فروش شده، یا مثلا ۵۰ تا مکان یا به اصطلاح رقبه وقف شده، این ها را ستون بندی می کنند و می نویسند، دیگر نمی شود اینها را پشت سر هم نوشت. یا مثلا اعداد و ارقام را به صورت سیاق می نویسند، با روش متفاوتی که امروزه استفاده نمی گردد. ازاین رو باز برای آن هم باید فکری کرد.

این گفتگو ادامه دارد...

این گفتگو دو سرفصل دارد، در قسمت اول اینکه اساساً میراث مکتوب و نسخه های خطی شامل چه چیزهایی می شود؛ انواع کتاب ها، سفرنامه ها، اسناد تاریخی، نامه ها، وقف نامه ها، سندهای ازدواج و عقدنامه ها، و همه آنچه که به طور عام در دایره نسخه های خطی می گنجد؛ و بخش دوم به مبحث تصحیح و شیوه های مختلف تصحیح نسخه های خطی پرداختیم. برخی دسته اسناد داریم که بر مبنای شرع شکل می گیرند که به آن اسناد حقوقی و شرعی می گوییم؛ مثلاً شما می خواهید خرید یا فروش انجام بدهید، مبایعه نامه است، سندهای ازدواج، وقف نامه، هبه نامه، مصالحه نامه و… اعتبار این سندها از شرع گرفته می شود و در ساختار ما بر مبنای ابواب فقه است و با دسته اول که قدرت حاکمه آن را صادر می کند متفاوت است؛ آن بر مبنای شرع و فقه نیست، بلکه بر مبنای قدرت سیاسی است. مراکز دیگری هم دارند، مجموعه هایی که دوست داران خاص خودش را دارد: کسانی سکه جمع می کنند، اشیای عتیقه جمع می کنند، کسانی هم هستند که سند جمع می کنند، مجموعه های خصوصی فراوانی هم وجود دارد.


1404/08/16
14:54:13
5.0 / 5
8
تگهای خبر: آموزش , بیماری , دین , سازمان
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان قائم در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۲
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها