قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت

تاریخ عزاداری های حسینی در شیعه و اهل سنت

تاریخ عزاداری های حسینی در شیعه و اهل سنت

قائم: اولین گروه ایرانی تبار شیعی مذهب كوفه كه بعد از واقعه كربلا، آشكارا مجالس عزاداری عاشورا به پا كردند، چه كسانی بودند؟ عزاداری در بین شیعه و اهل سنت چگونه شكل گرفت؟



شهادت حسین بن علی(ع) جانی باردیگر و هویتی تازه به تشیع بخشید. تشیع چنان با حادثه عاشورا عجین گشته است كه امروزه قسمت اعظمی از بنیان و بنیادهای شیعی را، آموزه ها و مسایل در رابطه با عاشورا و حركت امام حسین(ع) می سازد. بدین جهت است كه در نگاه شیعی، این نه فقط شیعیان، كه همه عالم، گیاهان و بی جانان و حیوانات تا انسان ها، و نه امروز كه از شروع آفرینش انسان، بر امام حسین(ع) گریسته اند و همه چیز با نام او پیوند خورده است. در این گفتار خبرآنلاین، تاریخ عزاداری آن حضرت را از دیدگاه روایات شیعی بازگو می نماییم.
چنانكه امام صادق در روایتی می فرمایند: گریه پیامبران، صدیقان، شهیدان و ملائكه آسمان بر حسین(ع)، طولانی شده است. 1. هم چنین در كامل الزیارات و بحار الانوار روایتی آمده كه می گوید: هیچ پیامبری نبوده، مگر اینكه به زیارت كربلا آمده و در آن جا توقف كرده است.2 بدین جهت در روایات شیعی، سابقه عزاداری بر امام حسین(ع) به حضرت آدم(ع) می رسد.
در روایتی وارد شده است كه وقتی خداوند در خواست توبه آدم(ع) را پذیرفت، جبرئیل اسامی پنج تن آل عبا را به او تلقین كرد. هنگامی كه به نام سیدالشهدا رسید، گریه راه گلویش را بست. آدم علت آنرا جویا شد و جبرئیل واقعه عاشورا را برای او تشریح كرد. در این هنگام، آدم و جبرئیل هردو گریه می كردند.3 در روایت دیگری آمده است كه حضرت آدم هنگام عبور از كربلا یزید را لعن نموده است.4 هنگامی كه كشتی حضرت نوح نیز به كربلا رسید، به تلاطم افتاد. وقتی آن حضرت علت را پرسید، جبرئیل داستان كربلا را برای وی بازگو كرد.5 همین مساله درباره ابراهیم، هنگامی كه در صدد ذبح اسماعیل برآمده بود، روی می دهد و بعد از شنیدن داستان عاشورا، اشك از چشمانش سرازیر می شود.6 برای اسماعیل نیز همین مساله هنگام آب نیاشامیدن گوسفندانش در كربلا اتفاق می افتد. 7 نیز هنگامی كه به موسی خطاب شد همه گناهكاران توبه كار را می بخشم، جز كشنده حسین(ع) را و آن گاه داستان كربلا بیان گردید، گریه كرد و از قاتلان حسین(ع) بیزاری جست. 8
هم چنین در روایتی، گریستن حضرت موسی وحضرت خضر(ع) در مجمع البحرین، 9 حضرت زكریا در بیت المقدس10 و حضرت عیسی در كربلا11 بر حضرت امام حسین(ع) ذكر شده است. نیز گریستن حضرت رسول الله(ص) بعد از ولادت امام حسین(ع) 12 یا هنگام رحلت شان13 و...، گریستن امیرمومنان هنگام عبور از كربلا14 و گریستن حضرت زهرا(س) 15 خط سیر دنباله دار تاریخ عزاداری نزد شیعیان، از ابتدا تاهنگام شهادت امام حسین(ع) است. هم چنین علامه مجلسی در بحارالانوار از امام باقر(ع) روایت می كند كه هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به طرف مكه، بانوان بنی عبدالمطلب جمع شدند و بر آن حضرت گریه كردند. 16
تاریخ عزاداری شیعه بعد از عاشورا
شهادت حسین بن علی(ع)، شوكی عاطفی در بین مردم، خصوصاً حلقه پیروان و دوست داران دوده و شیعیان آن حضرت پدید آورد. همین طور عظمت شخصیت حسین بن علی(ع) و یارانش و پستی عمل جنایت كاران در چگونگی امام(ع)، بر ابعاد این مساله می افزود. عزاداری از همان لحظه های اولین بعد از شهادت امام حسین(ع)، افزون بر بار عاطفی نیرومندی كه داشت، با خاصیت های سیاسی و اجتماعی نیز همراه بود. در این جا، سیر تاریخی عزاداری امام حسین را بعد از شهادت آن حضرت به اختصار بررسی می نماییم. البته ذكر این نكته نیز خالی از فایده نیست كه حتی دشمنان و قاتلان امام(ع) چون عمر سعد، 17 لشكر كوفیان، 18 و اهل شام، 19 نیز بر مظلومیت و فداكاری جانبازانه امام حسین(ع) گریسته اند.
تاریخ عزاداری شیعه بعد از عاشورا، از نخستین لحظه های شهادت امام حسین(ع) آغاز می شود، هنگامی كه ذوالجناح با زین واژگون و یال غرقه به خون از مقتل بازگشت.20 بعد از آن نیز در مواردی متعدد، حضرت زینب، زنان حرم امام(ع) و نیز دیگران به عزاداری پرداختند؛ مواردی چون عزاداری دوده هنگام چپاول و آتش زدن خیمه ها21 و وقت عبور از میان شهدا، 22 عزاداری زنان بنی اسد هنگام رفتن شهدا، 23 عزاداری دوده در شام، 24 عزاداری دوده و اهل مدینه در هنگام ورود به مدینه 25 و عزاداری ام البنین در بقیع.26 به جز عزاداری های دوده بعد از شهادت امام حسین(ع) و اصحابش، شاهد عزاداری های دوست داران و شیعیان خاندان عترت به صورت فردی و جمعی هستیم كه به آنها اشاره می نماییم.
1. عبیدالله بن حر جعفی، كه گفته شده بعد از شهادت امام حسین(ع) از منزل خود در قصر بنی مقاتل به كربلا رفت و درآنجا گریست و قصده ی بلندی در رثای امام حسین(ع) سرود.27 او را اولین زیارت كننده قبر امام(ع) دانسته اند. 28
2. جابربن عبدالله انصاری، كه برمبنای گفته لهوف در اربعین به كربلا رسیده است. 29
3. توابین كه بعد از شهادت امام حسین(ع) از یاری نكردن آن حضرت پشیمان گشته و توبه كردند و به قیام بر ضد دستگاه شام و جبران گذشته همت گماردند. آنها بدین منظور، به كربلا رفتند و در آن جا به عزاداری پرداختند و آن جا برای خونخواهی امام(ع) هم قسم شدند. 30
4. عزاداری امامان معصوم، كه در بعضی از فصل های پیشین نیز ذكری از آن به میان آمد.
امام باقر (ع) به منظور عزاداری بر جدشان، مجلس تشكیل می دادند و از كمیت خواستند تا اشعاری در این زمینه بخواند.31
امام صادق(ع) نیز به تشكیل مجلس عزاداری می پرداختند32 وشیعیان را به عزاداری و مرثیه سرایی با حزن و اندوه و سوز امر می نمودند33 و خود در مصیبت جدشان می گریستند. 34
در همین زمینه، روایاتی از امام كاظم(ع) 35 و امام رضا(ع) 36 نقل شده است. بنابراین، آن چه از سیره دوده بر می آید، تشكیل مجالس عزاداری و گرامی داشت عاشورا، خصوصاً دهه محرم37 است. به یقین شیعیان هم این امر را تا حد امكان در آن شرایط خفقان به انجام می رساندند و هرگاه شرایط مهایا می شد آشكارا به عزاداری می پرداختند.
این شرایط در زمان بنی امیه به شدت سخت و دهشتناك بود. امویان می كوشیدند تا یاد حسین و اهل بیت(ع) از ذهن ها پاك شود. از ین جهت، به هیچ وجه اجازه عزاداری و رفت و آمد و زیارت قبر مطهر آن حضرت را نمی دادند. این مساله بعد از قیام زید ابن علی بن حسین(ع) در زمان هشام بن عبدالملك شدت گرفت. آن شرایط خفقان بار، در گفت وگوی میان امام صادق(ع) و یكی از اصحابشان به نام مسمع38 كاملاً مشهود است.
اما در زمان عباسیان، شرایط همواره در حال نوسان وتغییر بود و دائماً گرفتار قبض و بسط می شد. در زمان سفاح نخستین خلیفه عبایس، شاهد فراهم شدن زمینه برای زیارت مرقد مطهر هستیم، ولی در زمان منصور، شاهد منع زوار و تخریب مرقد مطهریم كه شاید یكی از علت های آن، قیام سادات حسینی باشد. بعد از منصور و در زمان مهدی، مامون، معتصم، واثق، منتصر و ناصرالدین بالله، شیعیان از جهت عزاداری و زیارت قبر امام حسین(ع) آزادی داشتند، ولی در زمان هارون و متوكل، به شدت در آزار و اذیت قرار گرفتند و دستور تخریب قبر مطهر و منع زایران صادر شد.39 شدیدترین این آزارها و اذیت ها، در زمان متوكل بود كه دستور كَشت زمین های اطراف قبر مطهر و زندانی كردن زایران را در سال 236 ه. ق صادركرد. علی بن محمد بسامی، شاعر بغدادی، شعری سرود و در آن، بنی عباس و متوكل را هجو و مذمت كرد.40 با این وجود، كسانی از قرن اول هجری تا زمان آل بویه، بطور فردی و جمعی به كربلا رفته و در آن جا عزاداری می كردند، ولی پرشكوه ترین عزاداری شیعه در سوگ سیدالشهدا(ع)، در دوارن آل بویه كه خود شیعه و دوست دار دوده بودند، صورت گرفت. احمد معزالدوله، یكی از سه برادران بویه ای، بعد از فتح بغداد در سال 334ه. ق در زمان مستكفی بالله، با عنایت به روحیه تشیع خود، به آبادانی مزار امامان معصوم، خصوصاً امام حسین(ع) پرداخت. وی در محرم سال 352 دستور داد كه بازارها تعطیل و خرید و فروش ممنوع شود و سقاخانه هایی در بازارها برای آب دادن به مردم دایر گردد. هم چنین زنان در صورتیكه برای امام حسین(ع) نوحه می خواندند و بر صورت لطمه می زدند، از خانه ها بیرون بروند.41 این اولین باری بود كه چنین مراسمی در عزای امام حسین(ع) و زیر پرچم حكومتی برپا می گردید و سنت عزاداری دهه اول محرم، از آن زمان تا كنون به یادگار مانده است. بعد از این دوران نیز عزاداری امام حسین(ع) همواره انجام می گرفت و با عنایت به برخورد حاكمان، گرفتار قبض و بسط می گردید.
پس از دوران آل بویه، دوران تیموریان از این جهت بسیار پراهمیت است. و شاهد گسترش تدریجی تشیع، خصوصاً در خراسان و ماوراء النهر (مركز حكومت تیموریان) هستیم، بطوریكه بعضی از پژوهش گران، از تسنن دوازده امامی در این دوره نام برده اند42 و نوشته اند در این زمان در ماوراءالنهر، همه ساله در سالروز قیام عاشورا، مراسمی برپامی شد.43
ملا حسین كاشفی، چهره شاخص این دوره و نگارنده كتاب روضه الشهداء است. برخی گفته اند در این دوره، گریه بر امام حسین(ع) در هرات، جانشین ذكر صوفیانه شده بود كه نقشبندیه آنرا ملغی كرده بودند.44 با روی كار آمدن صفویه و رسمیت یافتن مذهب شیعه و فزونی گرفتن شمار شیعیان، بر كمیت و گستره مراسم عزاداری اضافه گردید و از آن پس نیز با عنایت به شیعی بودن همه حاكمان ایرانی، همین روند با ابعاد وسیع تری ادامه یافت.
تاریخ عزاداری امام حسین(ع) در بین اهل سنت
اهل سنت امروزه، شمار فراوانی از جمعیت مسلمانان را می سازند. از ین جهت، به دست آمدن نظرگاه آنان درباب مساله ای چون عزاداری امام حسین(ع) مهم تلقی می شود و می تواند به وحدت نظری و عملی مسلمانان كمك نماید. از سویی دیگر، با عنایت به تبلیغ وسیع وهابیت در نفی عزاداری و خصوصاً عزاداری سید الشهداء، به دست آوردن سیره عالمان و بزرگان اهل سنت و گذشته تاریخی این مساله در بین ایشان، جایگاه والایی می یابد.
نخستین گزارشی كه از اعتراض و گریه یكی از بزرگان صحابه بعد از شهادت امام حسین(ع) و اسارت اهل بیت(ع) ثبت شده، اعتراض و گریستن زیدبن ارقم در مجلس ابن زیاد است. هنگامی كه ابن زیاد با چوب دستی بر لب و دندان امام(ع) می زد، زید با اعتراض اظهار داشت: چوب دستی ات را بردار، به خدا شاهد بودم كه رسول خدا درخلال دو لب حسین را می بوسید و سپس گریست. ابن زیاد او را تهدید به مرگ كرد. پس زید فریاد زد: ای مردم! شما از این پس جزو بردگانید؛ پسر فاطمه را كشته اید و پسر مرجانه را امارت داده اید.... 45
به جز زیدبن ارقم، از كسانی كه گریستن و عزاداری ایشان بر حسین بن علی(ع) ذكر شده می توان به حسن بصری اشاره نمود كه بعد از شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) به شدت گریست و اظهار داشت: امت ذلیل، امتی است كه پس دختر پیامبرش را می كشد. 46 هم چنین از امام شافعی می توان نام برد. شافعی با وجود طعن مخالفان، از ابراز محبت به اهل بیت(ع) ابا نمی ورزید.47 وی در قصیده ای، به مدح اهل بیت(ع) و ابراز اندوه از شهادت امام حسین(ع) می پردازد. نیز می توان از رثای خالدبن معران، یكی از تابعین و مرثیه احمد بن منصور بن علی قطیعی درباره امام حسین(ع) یاد كرد.48 باید به این نكته اشاره نمود كه خیلی از فقهای سنی مذهب اهل كوفه، خصوصاً ابو حنیفه از سرسخت ترین طرفداران قیام های علویان بودند. ابوحنیفه و بسیاری دیگر از فقها هم در جریان قیام زیدبن علی بن حسین(ع) 49 و هم در جریان قیام حسنیان به رهبری محمد نفس زكیه و ابراهیم ابن محمد، به حمایت آنان برخاستند و به نفع آنان فتوا صادر كردند. 50
احمد بن حنبل، عالم بلند پایه اهل حدیث، در تعدیل مذهب عثمانیه و پذیرش فضایل علی(ع) نقش موثری دارد و حنبلی ها كه به سختی با رماسم عاشورای حسینی مبارزه می كردند، با نشر فضایل اهل بیت(ع) از شدت تعصبشان كاسته شد. در این راستا می توان از سبط ابن جوزی و یحیی بن سلامه حفصكی كه قصیده ای در مدح دوازده امام و قصیده ای دیگر در رثای اباعبدالله الحسین(ع) دارد، نام برد.51 هم چنین می توان به كسانی چون ابن صباغ مالكی، شمس الدین محمد بن طولون، قندوزی حنفی و فضل الله بن روزبهان كه همگی آنان سنی های معتدلی هستند، اشاره نمود.
عبدالجلیل رازی، از عالمان قرن ششم و صاحب كتاب النقض، در مقابل نویسنده سنی مذهب دیگری كه به عزاداری امام حسین(ع) خرده گرفته بود، به دفاع از آن برمی خیزد و می نویسد: « بزرگان و معتبران ائمه از اصحاب امام مقرم بوحنیفه و امام مكرم شافعی و علما و فقهای طوایف فریقین، خلفاً عن سلف، این سنت را رعایت كرده اند». 52 اطلاعاتی كه وی از عزاداری امام حسین(ع) در بین اهل سنت می دهد، بسیار ارزش مند است. وی از شخصیت های برجسته زیادی از اهل سنت چون خواجه بو منصور در اصفهان و خواجه علی غزنوی حنفی در بغداد نام می برد كه، در روز عاشورا با شور و هیجان فراوانی به سوگواری امام حسین(ع) می پرداخته اند.53 وی هم چنین به مجلس «شهاب مشاط» در بغداد اشاره می كند.
در همین دوره باید از عبدالرحمن جامی(817 898 ه. ق) حنفی مذهب یاد كرد كه علاقه بسیاری به خاندان عترت داشته و اشعاری در این زمینه سروده است.54 او هنگام دیدار از كربلا اشعاری در وصف امام حسین(ع) می سراید:
كردم ز دیده، پای سوی مشهد حسین هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین 55
به جز این موارد می توان از برخی عالمان حنفی نام برد كه كتاب هایی در رثای امام حسین(ع) نگاشته اند: محمود بن عثمان حنفی رومی نویسنده مقتل الامام الحسین ابن علی ابن ابیطالب رضی الله عنهما فی كربلا، 56 قادر بخش بن حسن علی حفنی نگارنده جور الاشقیا، علی ریحانه سید الانبیاء57 و شیخ علی انور بن علی اكبر حنفی نویسنده كتابی با عنوان شهاده الكونین فی مقتل سیدنا الحسین السبط.58 امروزه نیز اهل سنت، یا خود به عزاداری امام حسین(ع) می پردازند و یا با شیعیان در عزاداری شركت می كنند؛ چنانچه دكتر علی الوردی در كتاب خود با عنوان دراسه فی طبیعه المجتمع العراقی به این اشتراك شیعه و سنی در عزای حسینی اشاره می كند و می نویسد:
كم دیده نمی گردد كه محله سنی نشین با محله شیعه نشین در بعضی مجالس حسینی مشاركت می كنند و گاهی نیز در تقدیس مراقد و امامان شیعه این مشاركت دیده می شود. 59
عزاداری امام حسین(ع) در ایران
ایرانیان از دیرباز دوست دار خاندان عترت و مفتخر به ولایت آنان بوده اند. آنها به اهل بیت(ع) حساسیت ویژه ای داشته و همواره یار و حامی آنان به شمار رفته اند.
قبیله بنی حمراء از قبایل ایرانی تبار شیعی مذهب كوفه، اولین كسانی بودند كه بعد از واقعه كربلا، آشكارا مجالس عزاداری عاشورا به پا كردند و برای خون خواهی سید الشهداء به مختار پیوستند.60 آنها كه بالغ بر بیست هزار جنگجو بودند، بیشتر سپاه مختار را تشكیل می دادند61 و مسجدی نیز در كوفه به نام آنها موجود بوده است. 62 اصولاً ایرانی ها كه در آن زمان بیش تر تحت عنوان موالی خوانده می شدند، به دوده پیامبر، ارادت خاصی داشتند.
ایرانیان خصوصاً بعد از شهادت امام رضا(ع) به عزاداری امام حسین(ع) حال و رنگ دیگری بخشیدند و بطور مداوم به آن می پرداختند.63 البته این مساله در طول زمان گرفتار فراز و فرودهایی می گردید. برای مثال، با روی كار آمدن آل بویه در ایران و عراق و ترویج تشیع در مناطق مختلف، شیعیان و دوست داران امام حسین(ع)، مجال بیش تری برای عزاداری پیدا كردند. آل بویه كه خود ایرانی و شیعه بودند، بنیاد عزاداری علنی و پرشكوه را در بغداد گذاشتند.
پس از آنان نیز این حركت با شدت و ضعف ادامه یافت. تا زمان تیموریان كه رونقی وسیع و جدی گرفت، بطوریكه اهل تسنن نیز با شیعیان همنوا می شوند. بعد از تیموریان، با روی كار آمدن صفویه و حمایت رسمی آنان از تشیع، برگزاری عزاداری گسترده و دامنه بیش تری یافت و در اقصی نقاط ایران متداول شد. این مراسم هم چنان تا زمان قاجاریه ادامه یافت. در دوره رضاشاه پهلوی، با آن كه خود او با تظاهر شدید به پشتیبانی از تشیع و علما و مظاهر تشیع و به راه انداختن دسته و همراهی با عزاداران توانسته بود حكومت را بدست گیرد، ولی در نیمه دوم حكومتش به شدت را عزاداری مبارزه كرد و آنرا ممنوع ساخت. در زمان پهلوی دوم، ممنوعیت عزاداری برداشته شد و مردم توانستند آزادانه به عزاداری بپردازند.
پس از سقوط سلطنت 57 سال پهلوی و با آغاز انقلاب اسلامی ایران، سوگواری سید الشهدا منزلت والایی یافت و یكی از اساسی ترین پایه های مذهبی حكومت را نیز تشكیل داد. گفتنی است كه ایرانیان، عزاداری را در مساجد، تكیه ها، حسینیه ها، منازل و به صورت دسته عزا در معابر عمومی و نیز در بیوت مراجع تقلید بر پا می كردند. این مراسم، در شهرهای مذهبی چون قم، مشهد، كاشان، اصفهان، اردبیل، و... بسیار پرشكوه انجام می كیرد. نخل بداری، هیات های سقایی، تعزیه خوانیف زنجیر زنی و قمه زنی از رسم های متداول آیین عزاداری به شمار می آید.

پیوست ها:
1. بحار الانوار، علامه مجلسی، بیروت لبنان، دار احیاء التراث العریه، چ3، 1403ق، ج45، ص 208.
2. كامل الزیارات، چ مرتضویه، نجف، 1356ق، ص 67، بحارالانوار، ج44، ص 301.
3. بحارالانوار، ج44، ص 245، الخصائص الحسینیه، شیخ جعفر شوشتری، بیروت، دارالسرور، چ1، 1414ق، ص 101.
4. بحار الانوار، ج44، ص 242.
5. همان، ص 243
6. همان، ص 227.
7. همان، ص 243.
8. همان، ص 244.
9. تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، قم، داراكتاب، 1404 ق، ج2، ص 38.
10. الاحتجاج، طبرسی، مشهد، مرتضی، 1403ق، ج، ص 463.
11. الامالی، شیخ صدوق، مجلس 87، ذیل شماره5.
12. بحار الانوال، ج43، ص 249؛ مسند احمد بن حنبل، ج6، ص 249.
13. مثیر الحزان، ابن نماحلی، قم، موسسه الامام المهدی، چ3، 1406ق، ص22.
14. الامالی، صدوق، ص 365، مجلس 87.
15. بحار الانوار، ج45، ص 225.
16. همان، ص 88 - 89.
17. تاریخ طبری، ج5، ص 452، مقتل الحسین، ابی مخنف، ترجمع علی كرمی، قم، دارالكتاب، ج1، 1377، ص 384.
18. بحار الانوار، ج45، صص59-58.
19. همان، ج 45، ص 174 - 175.
20. همان، ج45، ص 52.
21. همان، ص 58.
22. مقتل الحسین، خوارزمی، تحقیق، شیخ محمد سماوی، قم، دارانوار الهدی، چ1، 1418 ق، ج2، ص 45-44.
23. ارشاد، مفید، ج2، صص113114، ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، قم، مكتبه المحمدی، 1385 ق، چ8، ج1، ص 350.
24. لهوف، سید ابن طاووس، برگردان، میرابوطالبی، قم، دلیل، چ1، 1379 ش، ص 192.
25. همان، ص 198.
26. مقاتل الطالبین، ابولافرج اصفهانی، تحقیق، سید احمد صفر، قم، شریف رضی، چ1، 1414ق، ص 85.
27. الكامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج4، ص 237 238.
28. تاریخ النیاحه، سید صالح شهرستانی، تحقیق، نبیل رضا علوان، بیروت لبنان، دارالزهراء، ج1، 1419 ق، ج 2 - 1، ص 100 به نقل از مدینه الحسین(ع).
29. لهوف، ص 197.
30. مقتل الحسین(ع)، خوارزمی، ج2، ص 218.
31. بحار الانوار، ج36، ص 391.
32. امالی صدوق، ص 118.
33. كامل الزیارات، جعفربن قولویه، قم، صدوق، چ1، 1375، ص 105.
34. همان، ص 105.
35. امالی صدوق، ص 111، ج 2.
36. مقتل خوارزمی، ج2، ص 129.
37. امالی صدوق، ص 116.
38. كامل الزیارات، ابن قولویه، تصحیح: عبدالحسین امینی، قم، كتابفروشی وجدانیف چ نجفی، 1356ق، ص 101
39. همان، صص 67.
40. وفیات الاعیان، ابن خلكان، ج3، تحقیق: احسان عباس، بیروت لبنان، دارالفكر، 1970 م، ج3، ص 365.
41. مدینه الحسین(ع)، ص 106.
42. تاریخ تشیع در ایران، رسول جعفریان، قم، انصاریان، چ1، 1375، ج2، ص 730.
43. روضه الشهداء، ملا حسین كاشفی سبزواری، تحقیق: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، نوید اسلام، ج1، ص 22.
44. تشیع و تصوف، كامل مصطفی، ترجمه قراگزلو، تهران، امیركبیر، صص 327 - 325.
45. تاریخ طبری، بیروت لبنان، ج4 ص349؛ تذكره الخواص، سبط این جوزی، قم، شریف رضی، 1471 ق، ص 231.
46. تذكره الخواص، ص 240.
47. مناقب ابن شهرآشوب، ج4، ص 124.
48. همان، ص 141.
49. مقاتل الطالبین، ج1، 1414ق.
50. همان، ص 314.
51. تاملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، قم انصاریان، ج2، 1381 ش، صص 282 - 283.
52. كتبا النقض، عبدالجلیل قزوینی رازی، به اهتمام سید جلال الدین محدث، تهران، 1331ش، ج1، ص 402.
53. همان، صص 402405.
54. كلیات دیوان جامیف عبدالرحمان جامیف تصحیح، شمس بریلوی، تهران، هدایت، ج1، 1362، ص 27.
55. همان، ص25.
56. هدیه العارفین، اسماعیل باشا بغدادی، بیروت، دارالفكر، 1402ق، ج2، ص 412.
57. نزهه الخواطر و بهجه المسامع و النواظر، عبدالحی بن فخر الدین حسنی، حیدر آباد دكن، دائره المعارف العثمانیه، چ2، ج8، ص 307.
58. همان، ص 328.
59. تاریخ النیاحه، ج2، ص 47 به نقل از دارسه فی طبیعه المجمتع العراقی، ص 236.
60. دائره المعارف تشیع، تهران، موسسه دائره المعارف تشیع، چ1، 1371، ج3، ص 463.
61. همان، ج3، ص 463.
62. تاریخ الكوفه، كامل سلمان حیدری، نجف، چ1، 1349 ق، ص 108.
63. تاریخ النیاحه، ج2، ص 59.
/6262


منبع:

1398/06/17
01:44:56
5.0 / 5
4750
تگهای خبر: ائمه , اربعین , اسلام , اسلامی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۲