قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت
روز بیست و یكم:

چقدر به او شبیه هستیم؟

چقدر به او شبیه هستیم؟

قائم: روز بیست و یكم مهمانی، به نام مولا علی(ع) است كه حقیقت روزه و قدر انسان و قرآن ناطق اوست كه چشم ها و گوش و دل های ظاهربین، دركی از این معنا ندارند.


اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَ لا بَنُونَ، إِلّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ﴾ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا﴾ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ، فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ﴾ وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ﴿یَوْمَ لا یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئاً، إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ﴾ ( قسمتی از مناجات امام علی ع) خدایا از تو امان می خواهم، روزی که سودی ندهد مال و فرزندان مگر کسی که دلی به تمام مدلول سالم نزد خدا آرد و از تو امان می خواهم روزی که ستمکار می گزد هر دو دستش را و می گوید: ای کاش همراه پیامبر راه خدا را انتخاب می کردم و از تو امان می خواهم روزی که شناخته شوند گناهکاران به نشانه هایشان و به پیشانی ها و قدم ها بگیرندشان و از تو امان می خواهم روزی که کفایت نمی کند پدری از فرزندش و نه فرزندی کفایت کننده است از پدرش به هیچ وجه، البته وعده خدا حق است. پرونده خبرآنلاین در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان را با دو روایت رمضانی از بیان امام موسی صدر و آیت الله مجتبی تهرانی سپری می نماییم.

تصویری از حرم مولای متقیان در نجف اشرف در زیر باران
چرا محبت علی(ع) جزو اسلام است؟ ما چقدر به او شبیه هستیم؟/ در بیان امام موسی صدر
امام موسی صدر در سال 1350 سخنرانی مشهوری درباره شخصیت و زندگی امیرالمؤمنین(ع) کرد که متن کامل این سخنرانی در کتاب «انسان آسمان» انتشار یافته است.
قسمتی از این سخنرانی را در زیر مرور می کنیم:
«... چرا قرآن می فرماید: «لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی.» چرا محبت علی جزو اسلام است و هرکس محبتش را نداشته باشد، مسلمان نیست؟ به اتفاق فِرَق، سنی ها هم علی را دوست دارند اما پیروی نمی کنند، دوستی علی جزو ایمان است. چرا؟ مگر اسلام دین شخص است؟ دین فرد است؟ نه، اسلام دین خداست. ولی علی ایمان کلی به خداست. اگر کسی دوستش نداشته باشد، خدا را دوست ندارد. در عبارتی می فرماید: «لَو ضَرَبتُ خَیشُومَ المُؤمِنِ عَلَی أن یُبغِضَنِی ما أبغَضَنِی وَلَو صَبَبتُ الدُّنیا بِجَمّاتِها عَلَی المُنافِقِ عَلَی أن یُحِبَّنیِ ما أحَبَّنِی.» می گوید اگر تیغ مؤمن را هم در بیاوری، دماغش را هم با تیغ بزنی که مرا دشمن داشته باشد، ممکن نیست. اگر همه‌ی دنیا را هم به پیش پای منافق بریزی که مرا دوست داشته باشد، ممکن نیست. «قسیم الجنّة والنار» است، چرا؟ چون هرکس دوستش دارد خوب است، هرکس دوستش ندارد بد است.
ما از خدا این چنین می فهمیـم. از اســلام ایـن چنین می فهمـیم. امـا چگونه دوستی ای؟ دوستی ای که حضرت صادق(ع) می گوید. شخصی از حضرت صادق(ع) می پرسد که ما نام شما را بر اولاد خود می گذاریم، آیا این به کمک ما می آید. حضرت می فرماید: بله «و هَلِ الدِّینُ إلَّا الحُبُّ.» آیا دین جز دوستی چیزی هست؟ بعد به جهت اینکه اشتباه نشود، می گوید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّه.» کسی که خدا را دوست دارد، پیرو پیغمبر خداست. بنابراین، ایمان علی و کمال ایمانش سبب می شود که جزو دین شود و پیامبر بفرماید: «لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی.» آن ایمانش است. علی چون ایمان کامل است، واکنش های متفاوتی در مقابل دنیا دارد. گاه بنظر می رسد که برای دنیا حرص می زند و دنبال خلافت می رود. گاهی هم می گوید: ای دنیا، «غُرّی غَیری...» برو دور شو، من طلاقت دادم. برای چه؟ به جهت اینکه علی دنیا را فقط برای اقامه‌ی حق و ابطال باطل می خواهد. اگر در دنیا حقی اجرا نشود یا از باطلی جلوگیری نشود، به درد علی نمی خورد. پس دنیا را برای خدا می خواهد.
می خواهیم به این نتیجه برسیم که شجاعتش بـرای خداست و به امر خداست و به اتکای خداست و ترسش در مقابل خداست. از فقر نمی ترسد. اعتماد به خدا دارد. کریم است. امساکش هم برای این است که نمی خواهد مال مسلمان را بگیرد و به برادرش بدهد. طلب دنیایش برای اقامه‌ی حق و ابطال باطل است. وقتی هم که این هدف حاصل نشود، همه چیز دنیا را رها می کند. در این راه به ابوذر می گوید: «یا أباذَرٍ لا یُؤنِسکَ إلَّا الحَقّ وَ لا یُوَحِشکَ إلَّا الباطِلُ.» به همین دلیل، در تمام زندگیِ علی یک هماهنگی کامل دیده می شود: «وَلَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً.» علی (ع) با ایمانش بازی نمی کرد. در بازارش همانی بود که در خانه، در خانه اش همانی بود که در جنگ و در جنگش همانی بود که در مسجد مشاهده می شد. یک ذات بود. اینجا و آنجا نمی شناخت. در تمام دنیای خدا، علی ولیّ خدا بود. در همه جا، در مقابل خویش و بیگانه یکنواخت بود. قضیه‌ی عقیل را خواندیم. قضیه‌ی بازگشت اقطاع های عثمان را هم خواندیم. ملاحظه فرمودید که برایش برادر و خویش و بیگانه فرقی نمی نماید. آنجا که رضای خداست، همه چیز هست و آنجا که نیست، هیچ چیز نیست.
در روز مرگش و روز خلافتش حرف هایش یکی است. خطبــه‌ی علـی در روز خلافـتش، آن روز کـه دنیــا بــا تمــام زیبایی هایش به علی رو می کند، مانند روزی است که می خواهد بمیرد. به جهت اینکه دنیا برای او رسالت است، امانت است، دنیا برای علی وسیله‌ی کار است. در حال غضب و آرامش هم یکنواخت است.
در یک روایت هست که وقتی علی روی سینه عمروبـن عبـدود نشست، عمروبن عبدود آب دهانش را بر صورت حضرت انداخت و به حضرتْ فحش داد، به مادر حضرت فحش داد. حضرت برخاست و قدم زد. حالا مردم در گرد و غبار منتظرند ببینند سرانجام نبرد چه شد. قدم زد و قدم زد تا غضبش فرونشست. آمد سر عمروبن عبدود را برید. برای چه این کار را می کند؟ به این علت که وقتی از این جسارت عصبانی شد، فکر کرد مبادا این دستی که جز برای خدا حرکت نمی کند، به جهت خشمِ شخصی، قدری قوی تر و تندتر حرکت نماید.
چرا یداللَّه می شود؟ چـرا علی یداللَّه می شود؟ بـرای اینکه اگر خدا دستی داشت ـ تَعَالَی اللّه عَمّا یَقُولُ الظّالِمُونَ ـ خدا دست ندارد، اگر خدا دستی داشت، همان گونه می زد که دست علی می زند. اگر خدا دستی داشت، همان شمشیری بود که علی می زد. اگر خدا دستی داشت، همان پولی بود که علی می داد. این است که یداللّه شده. این دست جز به اراده‌ی خدا حرکت نمی نماید. این قلب جز با محبت خدا نمی تپد. این اشک جز برای خدا نمی ریزد. از این روست که علی «یداللّه الباسطه» هم نامیده شده. این علی است.
می گوییم علی امام ماست، اما امام یعنی چه؟ / ما چقدر به او شبیه هستیم؟
حالا ما هم شیعه‌ی علی هستیم. مـا می گوییم علی امام ماست. امام یعنی چه؟ امـام یعنی پیشوا. نماز جماعت خوانده اید. نماز جماعت که می خوانند، امام وقتی که می گوید: «اللّه اکبر»، مأموم هم می گوید: «اللّه اکبر.» رکوع که می کند، مأمومین رکوع می کنند. سجود هم می کند، سجود می کنند؛ یعنی پیروی کردن. ولایت ما از علی هم به همین معناست.
خوب، علی امام ماست. علی چگونه بود؟ این که گفتیم، قطره ای از مظهر شخصیت علی بود که به زبان بنده در این مکان مقدس جاری شد. آیا تا کنون امام را دیده اید که در قیام باشد و مأمومین وی در حال سجود؟ و یا امام در سجود باشد و مأمومین ایستاده باشند؟ آیا می گویی این آقا امام این هاست، می گویی یا نمی گویی؟ البته که نمی گویی. این مسخره است. باید بررسی نماییم که ما چگونه مأمومین این امامیم؟ علی شجاع، ما ترسو؛ علی کریم، ما بخیل؛ علی خوش اخلاق، ما بداخلاق؛ علی توانا، ما ترسو و طماع؛ علی صادق و الی آخر. معنای امامت چیست؟ علی، همانطور که گفتیم، سرّ کمالش ایمانش است. راهی است که برای ما هم باز است. این راهی است که علی رفت. بفرمایید شما هم بروید. علی صد درجه اش را رفت و آن شد، تو یک درجه اش را برو و یک صدم علی بشو. راه باز است برای همه. باز نیست؟
ما کمال علی را در ایمانش می دانیم. بـا ایمان به خـدا و ازدیاد این ایمان، می توانیم راه علی را برویم.
اما ما چه کرده ایم؟ ما که شیعه‌ی علی هستیم و باید از او پیروی نماییم، چه کرده ایم؟ بعضی هایمان، نمی گویم همه مان، صادقانه پیروی نکرده ایم. خوب، حالا که نکردیم چه از دستمان رفته است؟ عزت و شرافت و هدایت و نجاتی که باید برای شیعه‌ی علی (ع) باشد، مهجور مانده است. حرفی ندارم، ولی مصیبت کجاست؟ آخرین لحظه های امام علی(ع) که چشمش به حسین(ع) افتاد/ در بیان شب قدر حاج آقا مجتبی تهرانی
می خواهم به خانه‌ی امام علی(علیه السلام) بروم. او بهترین وسیله است. این مباحث مقدّمه بود. می نویسند: امام علی(علیه السلام) امشب در بستر بود. اطرافش را فرزندان او گرفته بودند. ابتدا امام علی(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) فرزند بزرگش رو کرد و یک سنخ سفارشات و وصایایی کرد. بعد به تمام فرزندانش رو کرد و فرمود: پس از من فتنه ها از هر سو به سمت شما خواهد آمد. منافقین این امّت، کینه‌ی دیرینه‌ی خودشان را از شما مطالبه می کنند. آنها می خواهند از شما انتقام بگیرند. بر شما باد به صبر؛ تحمل کنید. در این میان یک وقت دیدند امام علی(علیه السلام) چهره اش را متوجّه امام حسین(علیه السلام) کرد. به امام حسین(علیه السلام) رو کرد و این جمله را فرمود: درباب شما، فتنه ها از هر جانب می آید. بر شما باد به صبر. بعد امام علی(علیه السلام) آرام و ساکت شد. دیدند دومرتبه به امام حسین(علیه السلام) رو کرد و اظهار داشت: «یا اباعبدالله»! این امّت، تو را شهید می کند. بر تو باد به تقوا و صبر در بلا. امام علی(علیه السلام) اینجا بیهوش شد. من این جمله را مکرّر گفتم که این بیهوشی به سبب مسائل مزاجی نبود؛ بلکه توجّهات خاص به امام حسین(علیه السلام) و اخبار شهادت امام حسین(علیه السلام) و مسئله‌ی بلا را بیان نمود.
می گویند: امام علی(علیه السلام) به هوش آمد. چشمانش را باز کرد.
به فرزندانش رو کرد و اظهار داشت: الان رسول خدا آمد. عمویم حمزه آمد. برادرم جعفر آمد.
این ها به من می گویند: یا علی! بشتاب که منتظر و مشتاق تو هستیم. در اینجا امام علی(علیه السلام) دیدگانش را به سمت فرزندانش قرار داد. همه را نگاه کرد و اظهار داشت: همه را به خدای بزرگ می سپارم.
«ثم قال لمثل هذا فلیعمل العاملون ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون».
یک وقت دیدند عرق به پیشانی امام علی(علیه السلام) ظاهر شد، دیدگانش را به هم گذاشت، پاها را به سمت قبله کشید: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله…. «اللهم صل علی محمد و آل محمد»

/6262


منبع:

1399/02/27
15:32:53
5.0 / 5
2543
تگهای خبر: اسلام , امام , پیامبر , دین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۵