قائم فرهنگ مهدویت
قائم : فرهنگ مهدویت

بیدارباش چهارم ما را نگهبان باش

بیدارباش چهارم ما را نگهبان باش

به گزارش قائم فرازهای این دعا عبارت است از: ۱- اقامه امر خدا ۲- شیرینی یاد خدا ۳- شكر نعمت ۴- در پناه رعایت «الله».



أَللّـهُمَّ قَوِّنی فیهِ عَلی اِقامَةِ أَمْرِکَ وَ أَذِقْـنی فـیهِ حَــلاوَةَ ذِکْـرِکَ
وَ أَوْزِعْنی فیهِ لاَِدآءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ وَاحْفَـظْنی فیهِ بِحِفْـظِکَ وَ سِتْرِکَ یـا أَبْصَـرَ النّـاظِـرینَ. اقامه امر خدا
«عبد» و «اطاعت»، قرین همند و بنده خدا بودن، گوش به فرمان بودن را می طلبد.
فرمان خدا، اجرا می خواهد و اجرای «فرمان»، «نیرو» لازم دارد. هم قوّت بدنی و هم قدرت فکری و هم تصمیم و اراده جدّی، تا سخن خدا در روی زمین حاکم شود و فرمان حق، برزمین نماند.
روزه گرفتن، خود یکی از این فرمان هاست و خداوند فرمان داده که «بنده»، برای «آزاد» شدن از بند عادت و روزمرّگی، برنامه خاصّی را در این ماه خودسازی به اجرا درآورد.
روزه گرفتن، هم توانِ بدنی و استطاعت و بنیه لازم دارد، و هم قوّت اراده، و تصمیمی استوار و محکم.
در حدیث امام صادق ضد السلام است که:
هرگز بدنی از آنچه که نیّت بر آن استوار شده، ضعیف نمی شود: «لایَضْعُفُ بَدَنٌ عَمّا قَوِیَتْ عَلَیهِ النِّیَّةُ».
و اگر روزه گرفتن در رمضان، آسان به نظر می رسد و تحمّل تشنگی و گرسنگی بیشتر از مواقع دیگر امکان دارد، یک مقدار هم به خاطر همین تصمیم و اراده است.
خداوند قدرت و قوّتمان دهد تا به آنچه که «امر» کرده، عمل نماییم و در راه «اقامه» آن، کوشا باشیم. آنچه مهمّ است، برپائی اوامر خداست.
امر خداوند به چیست؟ به نماز و روزه، به جهاد و حجّ، به امر به معروف و نهی از منکر، به ایثار و مواسات، به دشمن ستیزی و دوست نوازی، به قسط و عدل و برابری در مقابل قانون، به اجرای حدود الهی در جامعه و به پیشگیری از فساد و فحشا و منکرات.
باید اینها در جامعه اسلامی «پیاده» و «اجرا» و «اقامه» شود و فرمان الهی در تمام زوایای زندگی، در تمام ادارات و وزارتخانه ها، نهادها و ارگانها، مؤسسه ها و شرکت ها، خانه ها و مدارس، بازارها و بیمارستانها و دانشگاهها و... حاکم گردد. در این صورت است که امر خدا، اقامه گشته است و این کار، نیرو و قدرت اجرایی فردی و حکومتی می خواهد.
شیرینی یاد خدا
یاد خدا کردن، لذّت و حلاوتی دارد، امّا برای کسی که به گنج «معرفت»، دست یافته باشد. «ذکر» بی معرفت، جز تکرار کلماتی بر زبان نیست و اگر کسی خدا را شناخت، به او عشق می ورزد و دمادم از او یاد می کند.
شناخت، محبت آور است، و محبت و عشق، عاشق و دوستدار را به نام و یاد محبوب، مأنوس و دلگرم می کند. کسی را که خدا بر دل او تجلّی کند و نور حق بر قلبش بتابد، به جهانی وسیع و نورانی چشم می گشاید.
پرتو یاد خدا گر دهد آرایش دل/ بگذرد عمر تو در سایه آسایش دل
ثروت و مال نبخشد به دل آرام و قرار / که از آن زاد پریشانی و آلایش دل
هست تنها به خداوند قسم، یاد خدای / مایه رحمت و آرامش و آسایش دل[۱]
و این سخن قرآن است که:
«ألا بِذِکرِاللّه ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»، [۲]
آرامش دلها در سایه یاد خداست.
مگرنه اینکه عاشق، از شنیدن نام معشوق، لذّت می برد، مگرنه اینکه دوستدار، با یاد دوست، خوش است و در هر چیز، جمال رخ یار را می بیند، و به هرجا که می نگرد... کوه و در و دشت، نشان از «او» می بیند؟
طبیعی است که بنده خالص خداوند هم، از یاد خدا و ذکر حق، لذّتی می برد که با لذّت های دیگر قابل قیاس نیست.
خواجه عبداللّه انصاری گوید: الهی... غمها، با یاد تو، سرور است و شادی ها، بی یاد تو غرور است
نیز می گوید:
مست توام، از جرعه و جام آزادم / مرغ توام، از دانه و دام آزادم
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی / ورنه من از این هر دو مقام آزادم
شکر نعمت
شکر، گام دوّمی است، که قدم اوّل آن، شناخت نعمت است.
شکر، بر نعمت است و تا نعمت را نشناسی، شکر کردن از دل، بر زبان نخواهد آمد.
ما، غرق نعمتیم. نعمت سلامتی و عافیت، نعمت خرد و اندیشه، نعمت ایمان و اسلام و محبت اهل بیت، نعمت آزادی از ستم و طواغیت و برخورداری از فرهنگ شهادت طلبی، نعمت جمهوری اسلامی و استقلال،
نعمت رهبری و ولایت فقیه،
و... هزاران نعمتِ آشکار و نهان.
به فرموده خدا: «اگر بخواهید نعمتهای خداوند را بشمارید، نخواهید توانست»[۳]
پس، شکر نعمتها هم آنگونه که شاید و باید، در توان و قدرت ما نیست. سعدی گفته است:
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به در آید؟
ما، در نفس نفس مان، مدیون خداییم و به قول سعدی، در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب...
در گلستان خوانده اید که:
«هیچ وقت از درد و مصیبتی ننالیده بودم، تا اینکه موقعی کفش نداشتم، پا برهنه بودم. زاری وشکوه کردم.
به مسجدی رفتم. دیدم کسی پاندارد.
گفتم: شکر، که من اگر کفش ندارم، پا دارم...».
باید توفیق شکرگزاری نعمت ها را هم از خدا بخواهیم، که اگر قدرتی برشکر بیابیم، این هم نعمتی است از خدا و بر همین هم شکری دیگر لازم است.
باید در اقرار و اعترافمان، زبان به یاد نعمتها بگشائیم: «شکر لفظی»، و در عمل، از نعمتهای خدا، آنگونه که خواسته اوست، بهره برده و هر نعمت را در جای خودش مورد استفاده قرار دهیم: «شکر عملی»، و شکر عملی مهم تر از شکر لفظی است.
در پناه رعایتِ « اللّه »
در فراز پایانی دعای امروز، از خدایی که بصیرترین و بیناترین بینندگان است خواسته ایم که با حفظ و پوشش خود، ما را نگهبان باشد و عیب ما را از پرده برون نیفکند.
«الـهی...
مکُش این چراغ افروخته را،
و مران این بنده آموخته را،
و مسوز این دل سوخته را،
و مدر این پرده دوخته را...».
منابع:
[۱] ـ محمد حسین بهجتی شفق.
[۲] ـ رعد، آیه ۲۸.
[۳] ـ ابراهیم، آیه ۳۴.
* برگرفته از کتاب سینای احتیاج به قلم نویسنده

1399/02/11
11:17:40
5.0 / 5
3329
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۴